Residentevil 4

این سایت به زودی بهترین سایت دربارهی بازی اویل 4 میشود

Residentevil 4

این سایت به زودی بهترین سایت دربارهی بازی اویل 4 میشود

اگه مشکلی درباریه بازی اویل4 دارید من مشکلاتتونو به زودی حل میکنم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر دوست داران ریزیدنت اویل4 شاید شما برای اولین باری هست که این بازی را میکنید بیشتر مرم کشورما این بازی را دارنند خوب بگذریم من رهنمایی های براتو میزارم که مفید هستند
دیگه لازم نیست نگران باشید چون ممکنه جنابالی یک هفته روی یک مرحله یاشی اما نمیدونی چیکار کنی بخاطر همین میگم نکران نباش

اما اگه مشکلی داشتی
z.amin123@chmail.ir ایمل من :
  newevil4.bolg.irآدرس سایت:

راهنما پیدار کردن نشانه آبی

راهنمای پیدا کردن نشان های آبی

خب همان طور که می دانید در مرحله ی اول بازی 15 مدل آبی رنگ وجود دارد که اگر همه ی آن ها را از بین ببرید می توانید یک سلاح رایگان از Merchant بگیرید. 7 تای اول مدال رو باید در روستا از بین ببرید و 8 تای دوم رو بای در قبرستان از بین ببرید.



خب همان طور که می دانید در مرحله ی اول بازی 15 مدل آبی رنگ وجود دارد که اگر همه ی آن ها را از بین ببرید می توانید یک سلاح رایگان از Merchant بگیرید. 7 تای اول مدال رو باید در روستا از بین ببرید و 8 تای دوم رو بای در قبرستان از بین ببرید.



















































توجه توجه

توجه           توجه

این سایت به نویسند دختر نیاز دارد نیاز دارد
اگه دوس داری نویسنده بشی یهنظر خصوصی بده
یاد تون باشه ایمیل تون رو بنویسید
Thankyou .


بدست اوردن اسلحه p.r.l 412

اسلحه 412 P.R.L

برای بدست آوردن این اسلحه قدرتمند باید بازی را در حالت Porfissional به اتمام برسانید و سپس می توانید بصورت رایگان آن را از فروشنده بخرید. برای رسیدن به حالت Porfissional باید بعد از یکبار به آخر رساندن این بازی روی گذینه ی Load کلیک کرده و روی save که بازی را به پایان رساندید کلیک کرده و بر روی گذینه ی Normal کلیک کرده و یکبار هم این حالت را به پایان برسانید و بعد از این حالت یک حالت جدید به نام Porfissional باز می شود که باید این حالت را هم به پایان برسانید.

ترفند کلاه لیان

بعد از اینکه لیان اسلحه ی Chicago Typewriter و لباس گانگستر ها رو به دست میاره، می تونه با چند حرکت یه کار جالب بکنه و مثل گانگستر ها کلاهشو به هوا پرت کنه و دوباره به شکل خیلی جالب اونو بذاره روی سرش!

شما می تونید ای کار رو انجام بدید ولی برای این کار باید حرکات زیر رو انجام بدید:

1- اسلحه و لباس مربوطه رو داشته باشید.

2- اسلحه را در دست خود بگیرید.

3- سه بار خشاب خود را عوض کنید.

نکته: این اسلحه چون خشابی ندارد لیان کلاهش را برداشته و روی سرش می گذارد.

4- پس از چهار بار عوض کردن خشاب در دور چهارم لیان این حرکت جالب را انجان می دهد.


راهنمای بدست اوردن پول در اویل 4

راههای بدست آوردن پول در بازی

از راههای پول در آوردن این است که با استفاده از نقشه های علامت دار محل ستاره ها رو پیدا کنید که اینا اجناس عتیقه ان که اگه نگین هاشون رو هم روشون جاسازی کنید قیمتشون می ره بالا
کشتن زامبی ها هم باعث می شود گاهی بهتون پول بده گاهی هم فشنگ و گیاه و غیره
کشتن غول ها یا آدم های اره بدست هم پول بیشتری بهتون می دهد.

در ضمن اون اتاق های تیر اندازی هم برای پول در آوردن خوب هستند .
شما چهار ردیف دارید که اگه هر ردیف پر بشود بهتون پول می دهد :
ردیف اول 5000
دوم 10000
سوم 25000
چهارم 50000

همینا دیگه کلی پول می شن!
در ضمن سیاست داشته باشید بیخود پول خرج نکنید!

2- راه بینهایت کردن تمامی اسلحه ها در بازی

اگر می خواهید اسلحه هایتان رو بهتر کنید حداقل روی یه اسلحه سرمایه گذاری کنید!
چون اگه در قسمت tune up پول تمام قسمت ها برای افزایش قدرت و سرعت و گنجایش اسلحه رو بدید آخرش یه گزینه بهتان می دهد که با دادن پول اون اسلحه ات بی نهایت می شه!
کلی حال می کنید اونوقت!

3- اسلحه ها و لباس های مخفی در بازی

شما اگه زیربازی ایدا رو یک بار بازی کنید یه مسلسل بی نهایت به نام Chicago Typewriter به بازی اضافه می شه .
در ضمن اگر بازی را یک بار تمام کنید یه آر پی جی بی نهایت اضافه می شود .
و یه جلیقه ضد گلوله
و یه دست لباس مخصوص برای اشلی و لیون
و سه تا زیر بازی جدید که هر سه تاش رو حتما بازی کن خیلی جالبن
و اگه با دور حرفه ایش بازی کنید یه اسلحه لیزری به نام PRL 412 بهتون می ده( که من بهش می گم اسلحه شارژی!!! یکی از دوستان هم گفته بود اسلحه فضایی بهش) که مجانیه و همینطور یه چند تا اسلحه دستی دیگه هم اصافه می شن که اینا دست فروشنده ان و اگه دقت کنید قیمتشون صفره یعنی لازم نیست براش پولی بدید
بعد از تمام کردن دور دوم لباس مخصوص دیگه ای برای اشلی و لیون باز می شه که خیلی بامزه است.
جلیقه ضد گلوله هم بعد از دور دوم بازی با لیون اضافه می شه
PRL 412 هم بعد از تموم کردن دور professional با لیون اضافه می شه

من دور حرفه ای رو دوبار بازی کردم دیگه چیزی نمی ده البته یه اسلحه هست که قدرت خیلی بالایی داره یه هفت تیره نمی دونم یه بار حرفه ای رو بازی کردم بهم داد یا دوبار!

در ضمن زیربازی separate ways با ایدا یه جوری مکمل بازی اصلیه که همونم هست که مسلسل بی نهایت رو آزاد می کنه
زیربازی دوم ایدا فقط حالت ماموریتی داره که باید 5 سمپلر رو پیدا کنی

زیربازی سوم هم خیلی جالبه شخصیتهای وسکر و کراوزر رو هم می توانید باهاشون بازی کنید که قدرتهای جالبی دارند.
همچنین یک هفت تیر نیز در بازی هست اسمش mathilda است و همون دور معمولی هم به لیون میده در ضمن میتوانید قدرتشو تا 50 برسونید یعنی با 2 تا تیر میتوانید یه غولو بکشید.
(در لیست های بالا قیمت این اسلحه ها را گذاشتم . )

شخصیت های اویل

بیوگرافی لوییس سرا


عده ای لوییس سرا رو جزو شخصیتهای اصلی رزیدنت اویل میدانند و عده ای نیز نظر عکس دارند.
اما به نظر من یک شخصیت فرعی دارد.
لوییس سرا در رزیدنت اویل 4 حضوری پر رنگ داشت و در اوایل ماموریت لیون اسکات کندی سر و کله اش در روستای مخوف اسپانیا پیدا شد.


لوییس که ملیتی مادریدی داشت و پلیس سابق نیروی پلیس بود برای انجام ماموریتی به این روستای بی روح وارد میشود ولی از شانس بد او به منطقه ای وارد شده بود که ای کاش به انجا نمی امد.
لوییس برای کارهای ازمایشگاهی به این روستا امده بود و از شغل پلیسی خود را کنار کشیده بود.گویا میدانسته که ویروسی در این روستا منتشر شده و برای نمونه برداری و ازمایش به این محیط مخوف پا گذاشته بود. متاسفانه سوالات بسیار و البته بی جوابی باقی مانده که با مرگ لوییس بوسیله لورد سدلر نمیتوان به این جوابها رسید مگر اینکه:


1-از زبان کاراکتر دیگری به بیان مشخصات و تاریخچه لوییس بپردازند.
2-نسخه ای ساخته شود و نکات مبهم را رفع کند.


لوییس در روستا به وسیله گانادو های اولیه زندانی میشود و بعد لیون هم گرفتار میشود و بعد از اندک مدتی هر دو را به هم بسته میبینیم.در ان لحظه که به هوش می ایند با هم حرفهایی میزنند که لیون در مورد خاطرات خود در شهر راکون میگوید و لوییس هم میگوید که بله ان دوران را به یاد دارم و کابوس وحشتناکی بوده...
احتمالا لوییس در راکون حضور داشته چون از ان دوران خاطراتی دارد و اگر اینگونه باشد پس میتوان از کاپکام انتظار ساخت نسخه ای از سری رزیدنت اویل در شهر راکون با حضور لوییس را داشت.


پس از گفت و گوی لیون و لوییس یک گانادو با تبر برای کشتن این دو می اید ولی لیون با مهارت قابل تحسین خود به وسیله یک ضربه پا گانادو را ضربه فنی میکند و به گوشه ای پرت میکند.


پس از این صحنه مهیج لوییس و لیون از هم جدا میشوند تا اینکه در یک کلبه متروکه در میان انبوهی از دشمنان خود را میبینند و این اولین لحظه اشنایی لوییس و اشلی هست که با شوخیهای لوییس با اشلی و البته به قول خودمون تیکه انداختن لوییس به اشلی شروع میشه و لوییس میگه عجب بانوی خوشکلی و از اینجور حرفها و برخیمواقع حرفهای مضحکه ای به اشلی میگفت.


در اخر هم لوییس در حالی که نمونه ویروس را بدست اورده بود و خواست که به لیون بدهد اما توسط لورد سدلر قدرت برتر دنیای اویل 4 از بین میرود. لورد سدلر هم نمونه را میبرد و باقی ماجرا که همه میدانید.

نکاتی در مورد لوییس:
1-پلیس اسبق مادرید
2-شخصیتی شوخ طبع
3-به شدت به شخصیت مربوط به فیلم دزدان دریایی کارائیب شباهت دارد
4-طبق گفته هایش از وقایع راکون با خبر بوده است
اشلی گراهام دختر رئیس جمهور آمریکاست یک روز که از دانشگاه بر می گشته توسط افراد ناشناس روبوده میشه و پدرش مأموریت نجات اون رو به لیان میده که داستان نجات اون داستان اصلی اویل 4 روتشکیل میده او احتمالا در دوران اسراتش توسط افراد سدلرآزارواذیت زیادی شده به طوری که وقتی لیان برای نجات اون میاد ابتدا ازاو می ترسه و بعد که لیان به او میگه که از طرف پدرش برای نجات اومده آروم میشه درطول بازی بارها ربوده میشه و دوباره لیان اورونجات میده در آخر هم که با لیان ازجزیره فرار میکنند لیان رو به خونشون دعوت میکنه لیان هم قبول میکنه.

بیوگرافی ایدا ونگ

ایدا ونگ

نام:Ada Wong
تاریخ تولد:1974
قد:173cm
وزن:؟؟؟
گروه خون: AB

او یک دورگه چینی-آمریکایی است که در آمریکا بزرگ شده است.

او جاسوسی دو جانبه است که برای "موسسه سوم" به ریاست وسکر و "موسسه" که درباره آن چیزی معلوم نیست، کار می کند. وی برای دزدیدن اطلاعات با رئیس جدید آزمایشگاه آرکلی، جان رابطه عاشقانه برقرار کرده بود. جان به حدی ایدا را دوست داشت که رمز تمام کامپیوترهای آزمایشگاه را نام او گذاشته بود. جان وقتی که افراد آزمایشگاه ویروسی شدند مرد.

Raccoon City Incident

در سال 1998به ایدا ماموریتی همانند هانک داده بودند. ماموریت او دزدیدن جی ویروس از ویلیام بیرکین بود. او برای پیدا کردن فردی به نام بن که از آزمایشگاه آمبرلا خبر داشت به R.P.D رفت. در مدتی که دنبال او میگشت با لیان آشنا شد. آنها با هم بن را یافتند و بن به آنها راه بیرون رفتن از شهر را گفت. در راه آنت بیرکین را دیدند و ایدا دنبال او دوید آنت به او شلیک کرد ولی لیان جلوی گلوله پرید و گلوله به او برخورد کرد ولی ایدا لیان را رها کرده و دنبال آنت رفت. آنت همه چیز را درباره جی ویروس به او گفت. بعد از آن ایدا پیش لیان برگرشت و وی را درمان کرد. آنها با هم به آزمایشگاه آمبرلا رفتند. قبل از این که به آنجا برسند، بیرکین ایدا را زد و او زخمی شد. لیان او را داخل آزمایشگاه برد و رفت تا برای او دارو پیدا کند اما کمی بعد ایدا بلند شد و دنبال جی ویروس از آنجا خارج شد. کمی بعد جان لیان را که داشت توسط یک T-103R کشته می شد نجات داد ولی خودش به طور شدیدی زخمی شد و با بوسه ای با لیان خداحافظی کرد. پس از آن در حالی که مخفی شده بود برای لیان یکRPG انداخت سپس به کارخانه اپل رفت تا با یکی از کار کنان آمبرلا صحبت کند. در آنجا ایدا با وسکر صحبت کرد، اول وسکر فکر کرد که ایدا در ماموریت خود شکست خورده ولی ایدا به او جی ویروس را نشان داد و وسکر به او گفت که قرار است شهر منفجر شود و یک هلیکوپتر است که از شهر خارج می شود. ایدا با هزار بدبختی به هلیکوپتر رسید و با آن از شهر خارج شد.


Separate Ways

در سال 2004، به ایدا ماموریت دادند که نمونه انگل را که متعلق به عثمان سدلر بود را به دست آورد. برای این کار به روستای روشن فکران واقع در اسپانیا رفت. در راه چندین بار لیان را دید و جان او را نجات داد. برای پیدا کردن انگل از کسی به نام لوییس سرا کمک گرفت ولی قبل از این که بتواند کمک چندانی به او بکند مرد. وسکر یک نفر دیگر را به کمک او فرستاد، جک کرازر ولی ایدا و کرازر چشم دیدن یکدیگر را هم نداشتند. وسکر اول به ایدا ماموریت داد که لیان را بکشد ولی بعد نظرش عوض شد و به کرازر گفت که این کار را انجام دهد ولی ایدا تصمیم گرفت قبل از تمام کردن کارش لیان را نجات دهد. وقتی لیان و اشلی پیش سدلر گیر افتاده بودند ایدا آنها را فراری داد ولی خودش با سدلر در یک اتاق گیر افتاد. بعد از شکست خوردن از او، سدلر از او به عنوان طعمه برای گرفتن لیان استفاده کرد، کمی بعد لیان او را آزاد کرده و با سدلر جنگید. ایدا هم مانند دفعه قبل برای لیان یک RPG انداخت وقتی لیان سدلر را کشت، ایدا از او نمونه انگل را گرفت، سوار هلیکوپتر شد، بمب زمانی ترکاندن جزیره را فعال کرد و به لیان یک کلید جت اسکی داد.
 

Assignment Ada

ایدا در همان جزیره نزدیک روستای روشنفکران دنبال 5نمونه انگل می گردد که در راه کرازر را هم می کشد و به جای نمونه اصلی، این 5نمونه را به وسکر می دهد.

بیو کرافی سدلر




http://projectumbrella.net/files/imagecache/Slideshow/Osmund_Saddler.jpg

سدلر بنیان گذارو رئیس Los Illuminados  هاست که اهداف بزرگی داره.
برای همین افراد زیادی رو برای رسیدن به اهدافش به خدمت گرفته و  دختر رئیس جمهور رو میدزده تا اون رو با انگلی به اسم لاس پلاگاس آلوده کنه تا هم برای پس دادنش پول بگیره هم بعد از بازگشتش از تسلطی که روی انگل داره استفاده کنه و قدرت خودش رو تو دولت آمریکا افزایش بده مسلما بعدش  قابل وصفه که چی میشه.


انگل پلاگاس از نسلها قبل (فسیلهای این انگل تو بازی قسمت معدن هست که نشون میده سالیان درازه که وجود داره) بین این مردم وجود داشته و زیر حکمرانی خاندان ونزدیکان سدلر بوده.


طبق گفته ایدا تو بازی احتمالش میره که این امواجی که باعث کنترل پلاگاس میشه از عصای سدلر بوجود میاد.


بعد از وسکر به عقیده ی من جالب ترین شخصیت منفی سدلره که حتی تو بازی میبینیم که خودشو اونقدر بالا میدونه که مستقیم سعی نمیکنه لیون رو بکشه (مثلا وقتی لوییس رو کشت میتونست به لیون حمله کنه ولی خواست که سالازار این کارو انجام بده) و این کارو به زیر دستاش میسپاره(البته در آخر بازی چاره ای جز جنگ مستقیم با لیون نداره)،
جالب اینکه هر اتفاقی هرچندان بد هم که براش میفته نگرانی تو چهرش دیده نمیشه
مثلا وقتی کراوزر میمیره سدلر میگه خوشحاله چون میخواست از شر کراوزر خلاص بشه
یا تو آخر بازی وقتی همه ی زیر دستهای اصلیش از بین رفتن میخنده وبه لیون میگه خیلی خوب سرگرمم کردی.


 که این ویژکی مختص سدلره.


بهتره تو اویل6 از این جور شخصیتها بیشتر باشه!

بیو کرافی کرازر

نام:جک کرازر
تاریخ تولد:1976
تاریخ مرگ:2004
گروه خون:O
اصلیت:روسی


Operation Javier
در سال 2002 کرازر با همکار جدید خود،لیان برای گرفتن یک مواد فروش به نام جوایر هیدالگو به یک روستا در آمریکای جنوبی فرستاده شد.وقتی رسیدند کرازر به لیان گفت که به B.O.Wها اعتقادی ندارد و لیان به او گفت که انها را دیده است.وقتی وارد شهر شدند با یک سری زامبی مواجه شدند پس از کشتن بعضی و فرار کردن از بقیه، لیان درباره ی اتفاقاتی که برایش در راکون افتاده بود گفت و تجربه هایش را به کرازر منتقل ساخت. کمی بعد با دختری به نام منولا آشنا شدند و با کمک او به سد بزرگ جوایر رسیدند و فهمیدند که منولا دختر جوایراست و به تی-ورونیکا مبتلا است و به انها گفت که برای این او را مبتلا کرده اند که بیماری او از بین برود و انها را به  آزمایشگاه پدرش برد. در راه کرازر خطراتی را که ممکن بوى منولا برای انها داشته باشد را به لیان گوشزد کرد ولی لیان گفت که او زیر فرمان مستقیم رییس جمهور برای از بین بردن این ویروس به اینجا فرستاده شده است و کرازر قبول کرد که برای این کار به او کمک کند ولی در درونش برای جایگاه لیان به او حسودیش می شد.
جوایر برای فهمیدن اندازه ی قدرت منولا،زنش را که حالا به یک هیولا تبدیل شده بود را می فرستد که انها موفق به کشتن او می شوند ولی وقتی که داشت می مرد، یک ماده را به طرف کرازر می اندازد که به بازوی او برخورد کرد و جراحت عمیقی به وجود آورد. که این ماده باعث مبتلا شدن کرازر به این ویروس می شود.
بعد از مدتی جوایر که خود را به ویروس V Complexمبتلا کرده بود به انها حمله کرد و انها موفق به کشتن او شدند. کرازر به این نتیجه رسید که از بین بردن این ویروس کار اشتباهی است و با استفاده از ان او قدرتمند می شود.
او به گروهی که وسکر تشکیل داده بود پیوست تا قدرتش از این هم بیشتر شود.

Resident Evil 4
کرازر برای کمک به ایدا در ماموریتش که به دست آورن نمونه انگل بود به اسپانیا فرستاده شد. کمی بعد وسکر به او ماموریت داد که لیان را بکشد ولی به دلیل دخالت ایدا موفق نشد دفعه ی بعدی که با لیان رو به رو شد، کرازر بازوی خود را با استفاده از ویروسی که داشت مثل یک بال کرد که باعث می شد ضربه ها به او کمتر اثر کنند ولی لیان او را شکست داد. کمی بعد در نزدیکی زندان به قصد کشتن ایدا به او حمله کرد ولی در خودش توسط او کشته شد.

اینم یه جمله از کرازر: یه مشکلی هست، مثل زمین جنگ است.....آره...مثل مرگ.


بیوگرافی لیان اسکندی

نام:Leon S. kennedy

تاریخ تولد:1977
قد:178cm
وزن:70kg
گروه خون:A



Resident Evil 2

در سال 1998یک روز قبل از فاجعه راکون،لیان خواب میمونه و برای رفتن به شهر راکون که محل کار جدیدش اون جا بوده دیر میکنه.لباس کارش رو می پوشه و راه می یفته. وقتی که می رسه شب شده بوده و تمام مردم داخل شهر زامبی شده بودند و او بی خبر از همه چیز وارد شهر می شود(توی این قسمت کپکام یک اشتباه بزرگ داره اونم اینه که وقتی که لیان رسید شهر قرنطینه شده بوده و او نمیتونسته وارد شهر شده باشه)وقتی یک گروه زامبی رو که می خواستن به او حمله کنند را می بینه شکه می شود. بعد با کلر آشنا می شود. کمی بعد راهشون از هم جدا می شود و هر 2تصمیم میگیرند که بهR.P.Dبروند.لیان آنجا با ایدا آشنا می شود و یک بار وقتی که آنت بیرکین به ایدا شلیک میکنه جلوی گلوله میپره، یک بار هم وقتی یک تمساح بزرگ به او حمله کرده بوده تمساح را می کشد و وقتی که می خواستند با مترو به آزمایشگاه بروند بیرکین بازوی ایدا را زخمی میکند و لیان دنبال دارو می رود وقتی که دنبال دارو میگشت آنت به او می گوید که ایدا یک جاسوس است ولی لیان باور نمی کند در همان لحظه چند لوله ی فلزی روی سر آنت می افتد و او می میرد(خیلی مسخره است که اینهمه بین زامبی ها نمیری آخر سر چند تا لوله بیوفته رو سرت و بمیری)و نمونه G را از کنار او بر می دارد.وقتی دوباره ایدا را می بیند ایدا از او نمونه را می خواهد ولی لیان به او نمی دهد در همان حال آنت می آید و به ایدا شلیک می کند و ایدا می افتد پایین لیان هم نمونه Gرا پرت می کند پایین.بیرکین را با استفاده ازRPG که ایدا انداخته بود می کشد. آخر سر هم به همراه کلر و شری از راکون فرار می کنند. بعد از فرار هم کلر می خواست دنبال برادرش بگردد،تا وقتی که دولت شری را قبول کند لیان سرپرستی او را قبول می کند و به گروه ماموران دولتی می پیونده.


Operation Javier

در سال 2002 لیان به همراه جک کرازر به یک شهر در آمریکای جنوبی فرستاده می شوند تا یک مواد فروش به نام جوایر هیدالگو که آن شهر را زیر سلطه خود برده بود،بگیرند. وقتی به آن شهر می رسند،می بینند که تمام ساکنین شهر به T-virusمبتلا شده اند. وقتی که دنبال جوایر می گشتند دختری به نام منولا را پیدا می کنند که تنها باز مانده شهر بود که در اواخر بازی می فهمند او دختر جوایر و مبتلا به T-veronica virus است. آخر سر جوایر خود را به یک هیولا تبدیل می کند و لیان به همراه کرازر و منولا او را می کشند و با یک هلیکوپتر از آنجا می روند و منولا تحت حمایت دولت میشود و پس از مدتی به لیان گفته می شود که کرازر در یک تصادف مرده است.


Resident Evil 4

در سال 2004به لیان ماموریت داده می شود که اشلی، دختر رئیس جمهور را نجات دهد. او در یک روستا به نام  روشن فکران واقع در اسپانیا بود. وقتی به آنجا رسید فهمید که مردم آن جا به نوعی انگل مبتلا شده اند(در اوایل بازی خودش و اشلی به آن انگل مبتلا می شوند ولی اواخر بازی راه درمانش را پیدا می کنند) در طول داستان چندین بار اشلی را پیدا می کند و دوباره او را می برند که در دفعات آخر بردنش او را به یک جزیره می برند.همکار قدیمی و دشمن جدید خود کرازر را می بیند و می فهمد که او اشلی را دزدیده و در دیدار بعدی او را می کشد.چند بار هم ایدا را می بیند و توسط او نجات پیدا می کند ولی هر2 احساسات خود را پنهان کرده و با هم خیلی خشک صحبت می کنند. آخر سر هم مثل دفعه ی قبل ایدا برای او یک RPGمی اندازد تا هیولای آخر یعنی مسوول تمام این اتفاقات عثمان سدلر را بکشدو نمونه آن انگل را از لیان می گیرد و قبل از رفتن دکمه ای را می زند که بمب زمانی ترکیدن جزیره را فعال می کند و به لیان کلید یک جت اسکی را می دهد.لیان و اشلی هم با آن از آنجا فرار می کنند وقتی که اشلی از لیان می پرسد که آن زن کی بود؟ لیان جواب می دهد: قسمتی از من که نمی توانم رهایش کنم.


Resident Evil: Degeneration

در سال 2005 در یک فاجعه دیگر این دفعه در یک فرودگاه و توسط شرکت ویل فارما دوباره کلر را می بیند و با او و چند باز مانده دیگر از آنجا فرار می کنند. در این میان با آنجلا میلر آشنا می شود و معلوم می شود نسبت به او هم احساساتی دارد.(فکر کنم از ایدا ناامید شده وگرنه ایدا خیلی از آنجلا بهتره)بعد لیان به همراه آنجلا توی کارخانه ویل فارما می روند و می بینند برادر آنجلا مبتلا به G-virus شده است با هزار بدبختی او را می کشند و از کارخانه فرار می کنند.

لیان در code :veronica با خبر دادن به کریس که کلر در خطر است، به کلر کمک می کند.
وقتی که مادر و پدرش کشته شدند تصمیم گرفت پلیس شود.
مثل پدرش هیچ وقت تحت هیچ شرایطی سیگار نمی کشد.

شخصیت اشلی



اشلی گراهام دختر رئیس جمهور آمریکاست یک روز که از دانشگاه بر می گشته توسط افراد ناشناس روبوده میشه و پدرش مأموریت نجات اون رو به لیان میده که داستان نجات اون داستان اصلی اویل 4 روتشکیل میده او احتمالا در دوران اسراتش توسط افراد سدلرآزارواذیت زیادی شده به طوری که وقتی لیان برای نجات اون میاد ابتدا ازاو می ترسه و بعد که لیان به او میگه که از طرف پدرش برای نجات اومده آروم میشه درطول بازی بارها ربوده میشه و دوباره لیان اورونجات میده در آخر هم که با لیان ازجزیره فرار میکنند لیان رو به خونشون دعوت میکنه لیان هم قبول میکنه.

داستان بازی بازی اویل 4

6 سال پس از حادثه ی ترسناک راکون سیتی و فرار کلیر و لیون از این شهر مخوف این بار لیون باید به روستایی ناشناخته در اسپانیا برود و با حوادث این روستای مخوف دسته و پنجه نرم کند !

شروع داستان - فصل اول
لیون بعد از حوادث مخوف راکون و فرار او از این شهر ترسناک او توسط دولت امریکا پوشش داده شد و تحت تعلیماتی از سوی این دولت قرار گرفت . لیون توسط افرادی خبره و کار بلد اموزش های لازم را دید و اماده برای هر وضعیتی شد تا اینکه یک روز خبر رسید که دختر رئیس جمهور یعنی اشلی گراهام توسط تعدادی افراد ناشناس از جلوی دانشگاه توسط یک ون سفید ربوده شده است. لیون که به اندازه ی کافی  تعلیم دیده بود برای یافتن و نجات دادن اشلی فرستاده شد او در ابتدای راه کمی با رانندگانی که میخواستند او را به ان روستا برسانند حرف زد و بعد از رسیدن به مقصد با کلبه ای ترسناک روبرو شد وارد کلبه شد و از مردی که داخل کلبه بود سوال کرد ایا این عکس (تصویر اشلی) را دیده ای ؟ مرد با عصبانیت به او گفت که از کلبه اش بیرون برود و سریعا مرد با تبری به لیون حمله برد لیون هم از خود دفاع کرد و با چند اخطاری که به مرد داد او را به قتل رساند. بعد از چک کردن جسد مرد فهمید که او زامبی یا چنین چیزی نیست و یک فرد عادی است ! ناگهان صدایی از بیرون کلبه به گوش رسید و صدای ترمز ماشین در فضا پیچید ماشینی که لئون را رسانده بود به ته دره سقوط کرده بود .
کلیسا - فصل دوم
لیون که هنوز در کلبه بود صدای افرادی را در بیرون کلبه شنید و سریعا از طریق پنجره به بیرون پرید و افرادی که قصد جان او را داشتند به قتل رساند او باید به طرف مرکز روستا میرفت تا شاید بتواند اشلی را در انجا پیدا کند در بین راه با افرادی مانند قبل روبرو شد و توانست ان ها را از پای دراورد در راه رسیدن به روستا با تله هایی و همینطور یک سگ روبرو شد توانست تله ها را رد کند و جان سگ را هم نجات دهد در روستا افراد زیادی بودند که مانند دیگر افراد قصد جان لیون را کردند لیون با کشتن ان ها توانست به کلبه ای برود و پس از کنار زدن کمدی وارد یه اتاق شد کمدی دیگر را در گوشه ی اتاق دید در اتاق را باز کرد ناگهان مردی را دید که از درون کمد بیرون میافتد ان مرد لوییس سرا نام داشت لیون و لوییس مخصوص حرف زدن با هم بودند که یک فرد درشت هیکل با ریش های درز ملقب به رئیس بزرگ وارد کلبه شد لیون به سوی رئیس بزرگ حمله برد ولی نتوانست کاری از پیش ببرد و با ضربه ای سنگین از سوی رئیس بزرگ بیهوش شد .

رئیس بزرگ - فصل سوم
وقتی لیون به هوش امد خود و لوییس را با دست های بسته دید لیون و لوییس با دست های بسته در حال صحبت کردن با یکدیگر بودند که در همین بین به مکان اشلی هم اشاره شد ناگهان یک زامبی تبر به دست وارد اتاق شد و به ان ها حمله برد و با تبرش دستبند ان ها را باز کرد لیون یک پایش را روی سینه ی او گذاشت و او را به دیوار کوبی و گردنش را شکست لوییس هم که شوکه شده بود فرار کرد . بعد از ازاد شدن لیون او طبق گفته ی لوییس برای رفتن به کلیسا اماده شد او از کلبه ای که در ان زندانی بودند بیرون امد و به سوی درب خروجی رفت بعد از کشتن چندیدن نفر با دو لوحی که به دست اورد درب را باز کرد و به سمت خانه ی رئیس بزرگ حرکت کرد و توانست از انجا کلید ورودی کلیسا را پیدا کند او در خانه ی رئیس بزرگ با او وارد جنگ شد و در اونجا بود که رئیس بزرگ گفت ضاهرا تو با ما خون یکسانی داری و به ویروس لاس پلاگاس الوده شدی و انگل داره در بدنت رشد میکنه . بعد از ان لیون دوباره به اتاق قبلی برمیگرده و بازهم توسط رئیس بزرگ مورد حمله قرار میگیره در حالی که رئیس بزرگ قصد کشتن لئون را دارد اما زنی با لباس قرمز میاید و اورا نجات میدهد رئیس بزرگ هم به دنبال او خود را از پنجره پایین میندازد ! لیون از خانه ی ان مرد بیرون میاید و توسط کلید کلیسار وارد کلیسا میشود و پس از گذشتن از قبرستان دهکده به کلیسای اصلی که اشلی در ان اسیر است میرسد اما درب کبیسا قفل است و برای باز شدن به شی خاصی نیاز دارد !

پیدا کردن اشلی - فصل چهارم
لیون برای پیدا کردن شی مخصوص که درب کلیسا را باز میکند راهی میشود در بین راه از پل میگذرد و دشمنانش را یکی پس از دیگری میشکد تا اینکه به یک رودخانه میرسد و از تله ها و دشمنان ان هم عبور میکند و باز هم به دنبال ان شی میگردد تا اینکه به یک صحنه ی عجیب برمیخورد راننده ای که او را به دهکده اورده بود توسط روستاییان داخل رودخانه افتاده میشود و توسط موجودی غول پیکر خورده میشود لیون با یک قایق موتوری به دریا میرود و با استفاده از نیزه های داخل قایق با غول مبارزه میکند و او را از پای در میوارد او به خشکی کنار دریا میرود و دچار کابوس میشود وقتی از خواب بیدار میشود شب شده است او همچنان برای پیدا کردن شی ادامه میدهد تا به غولی بزرگ بر میخورد او با سختی های زیاد ان غول را هم از پای در میاورد و موفق میشود شی را در غاری پیدا کند او بر میگردد و وارد کلیسا میشود او با حل کردن معمایی که از رنگ تشکیل شده است اشلی را نجات میدهد در حالی که میخواهد از کلیسا خارج شود سدلر را میبیند که میگوید در بدن شما نگل هایی وجود دارند که به زودری سر از تاخم در میاورند لیون و اشلی با زیرکی از پنجره ی کلیسا به بیرون میپرند و خود را از شر تیر های اتشین یاران سددل نجات میدهند . اکنون وقت ان رسیده که لیون دنیال را حلی برای خنثی کردن انگل و فرار از دهکده باشد .

قلعه - فصل پنجم
حالا هدف لیون علاوه بر مراقبت از جان خود مراقبت از اشلی هم هست ! او باید اشلی را صحیح و سالم از دهکده خارج نماید اما قبل از ان بیاد انگل را از بدن او بیرون بیاورد ! لیون برای پیدا کردن پادزهر راهی میشود و از موانع عبور میکند تا اینکه توسط مردم محاصره میشوند ( او واشلی ) سپس به کلبه ای پناه میبرند که لوییس هم در ان است . حالا ان ها توسط مردم عجیب و غزیب دهکده محاصره شده اند اشلی به طبقه ی بالا میرود و خود را درون کمدی قایم میکند ! سپس لوییس و لیون به مقابله با موجودات میپردازند تا اینکه عقب نشینی میکنند سپس اشلی و لیون دوباره راهی میشوند ! ان ها پس از پشت سر گذاشتن خطرات بسیاری به یک کلبه ی عجیب میرسند ! لیون به اشلی میگوید که همونجا بایستد و خود داخل کلبه میشود در کلبه رئیس بزرگ را میبیند و چند بار با او وارد جنگ میشود در اخر لیون موفق میشود در چند مرحله رئیس بزرگ را بکشد و چشم او را بردارد و با اشلی نزد دربی عجیب که درب ورودی قلعه است برگردد ! او با استفاده از چشم رئیس بزرگ درب ورودی را باز میکند و وارد میشود بعد از کشتن دشمنان وارد قلعه میشوند در همان ابتدای ورودشان توسط منجنیق های اتشین مورد هدف قرار میگیرند اما باز هم از این موضوع جان سالم به در میبرند و به درب قصر نزدیک میشوند تا اینکه لوییس را میبیندد لوییس پادزهر را به دست اورده بود اما ان را گم کرده بود پس به دنبال پادزهر برگشت !!

قصر-فصل ششم
لیون و اشلی وارد قصر میشوند در همان ابتدای ورود مردی با قدی کوتاه میبینند که رامون سالازار نام دارد او به لیون میگوید که به اشلی نیاز دارد ولی لیون به حرفش گوش نمیدهد و راهی میشود ! به دستور سالازار دربی که به سه لوح نیاز دارد بسته میشود و لیون و اشلی باید دنبال سه لوح باشند ! لیون و اشلی به قسمتی دیگر میروند تا به یک منطقه ی تله دار میرسند و اشلی در تله ها گرفتار میشود حالا لیون علاوه بر اینکه باید سه لوح را پیدا کند باید اشلی را نیز از تله خارج کند برای همین از راه فاظلاب برای پیدا کردن اشلی کمک میگیرد او از راه فاظلاب به بیرون میرود و پس از چندی با یم باغ پیچ در پیچ و عجیب روبرو میشود او وراد باغ میشود و لوح هایی که مربوط به درب دیگری است را برمیدارد و درب را باز میکند در همین لحظه دوست قدیمی خود یعنی ایدا را میبیند و میفهمد که او برای البرت وسکر کار میکند ایدا توسط عینک دودزای خود فرار میکند و لیون به دنبال اشلی میرود تا اینکه او را دست بسته در تله میبیند لیون با استفاده از تفنگ دوربین دار او را ازاد میکند اشلی خود را به لیون میرساند و ان ها با هم سومین لوح را هم پیدا میکنند و وارد دربی که به سه لوح نیاز داشت میشوند ان ها با هم به راهشان ادامه میدهند تا اینکه اشلی باز هم توسط پرنده ها ی عجیب و غریب دزدیده میشود این بار لیون در یافتن او با سالزار برخورد میکند که به غولی بزرگ تبدیل شده است لیون او را نابود میکند و طبق گفته ی سالزار به جزیره ی کماندو ها برای یافتن اشلی راهی میشود .

جزیره ی کماندو ها - فصل هفتم
لیون توسط ایدا سوار قایق میشود و به جزیره ای در نزدیکی روستا که به جزیره ی کماندو معروف است میرود در همان ابتدای ورود صدای اشلی را میشنود که کمک میخواهد ! او رد اشلی را دنبال میکند اما متسافانه دربی که اشلی را از ان خارج کردند بسته شد لیون با استفاده از اینه ها یی که وجود داشت و نور لیزری که از درب بسته میامد درب را باز کرد و به دنبال اشلی رفت تا اینکه او را در زندانی یافت برای باز کردن درب زندان نیاز به کارت بود برای همین او به دنبال کارت گشت و در حین جستجو با موجودات عجیبی رو برو شد که فقط با استفاده از سلاح مخصوص کشته میشدند یعنی یک دوربین که نقاط ضعف ان ها نشان میداد خلاصه لیون کارت را پیدا کرد و اشلی را از انجا نجات داد در همین حین ایدا موشکی را به داخل زندان انداخت که نوشته بود تنها راه فرار از فاضلاب است اشلی و لیون هم از راه فاظلاب پایین پریدند و بعد از کشتن موجودات به دربی رسیدند که با کمک هم ان را باز کردند و اشلی سوار دستگاهی همانند بردیزل شد و توسط ان دستگاه به راه افتادند لیون هم از پشت دشمنان را میکشت تا اینکه دستگاه با دیواری تصادف کرد ولیون و اشلی به بیرون پرت شدند ان ها باز هم به راه خود ادامه دادند تا اینکه به سدلر رسیدند سدلر اشلی را با خود برد و لیون هم توسط ردیابی که به اشلی زده بود ان ها را دنبال کرد تا اینکه ردیابی که به اشلی متصل شده بود را روی زمین یافت در همین هنگام موجودی غول پیکر به لیون حمله کرد و ان دو با هم وارد کابین شدند لیون توانست کابین ها را یکی یکی جدا کند و از دست غول فرار کند ولی غول باز هم به جنگ با لیون امد لیون توانست غول را بکشد و به اتاقکی برسد که اشلی را درون شی کمد مانندی بیابد لیون اشلی را ازاد کرد ولی وسکر دنبال ان ها امد ولی ایدا جان ان ها را نجات داد و جان خود را به خطر بیندازد . لیون و اشلی به اتاقی رسیدند که دستگاه خنثی کننده ی انگل در ان بود ان ها با کمک یکدیگر انگل های درون بدن خود را بیرون بیاورند . سپس ان ها به راه خود ادامه دادند تا از جزیره فرار کنند تا اینکه به اسانسوری رسیدند لیون به اشلی گفت که بایستد و خود به بالا رفت و ایدا را دید او را نجات داد و با وسکر مبارزه کرد و در اخر او را با ار پی جی قرمز ایدا کشت و ویروس را برداشت اما ایدا ویروس را از او گرفت و کلید قایق موتوری را به او داد و بمب داخل جزیره را فعال کرد و خود توسط هلکپتری فرار کرد ! لیون با اشلی توسط قایق موتوری به موقع از جزیره فرار کردند و جزیره هم نابود شد .

عکس خنده دار اویل

عکس اویل 4

دکتر سالوادر

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۳ ب.ظ

یعنی بهت نزدیک میشد سر تو تنت نمیزاشت!

http://axgig.com/images/46992166873677966316.jpg